آقا محمد سجادآقا محمد سجاد، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 16 روز سن داره

قهرمان شکست ناپذير...

من محمدسجاد مکرمی هستم... یک قهرمان شکست ناپذیر...

امام هادی عشق من

سلام به همگی ٣٤ امشب،‌شب تولد محبوب من،‌امام هادی علیه السلام  است. خدا را شکر می کنم که امام دهم خودم رو قبل از اینکه وارد عالم ماده بشم،‌درک کردم. انشاءالله بتونم به لقاء شون برسم. و به اون چیزایی که باید. من خیلی امیدوارم به حیاتم. خدایا کمکم کن که به عمق معارفی که در دین اسلام به ما هدیه داری نائل بشم. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مامان حونم دست ما رو هم بگیر پسرم. ...
1 شهريور 1391

عید ولایت مبارک

سلام به همگی٣٥ امروز عید ولایت است. ولایت یعنی اینکه: همه زندگی ات بر مدار خواست ولیّ که همان خواست خداست بچرخد. یعنی: خودت را بگذاری جای امامت و حرکت کنی،‌نگاه کنی،‌حرف بزنی و ... . مادرم به من خیلی امید دارد. خدایا! امیدش را نااُمید نکن. آمین
1 شهريور 1391

دومین مسافرت!

سلام به همگی 30 جهارشنبه پنج شنبه بالاخره مامانم و بابام به قولی که دو ماه  قبل بهم داده بودن عمل کردن... و سه تایی با هم رفتیم حرم خواهر امام رضا حونم، حضرت معصومه سلام الله علیها. جاتون خالی، خیلی چسبید، مامان من هم که شجاع، من رو چسبوند به ضریح و منم یک ماچ آبدار نثار حضرت کردم و بعدش دیگه چون داشتم خفه می شدم مامان نجاتم داد و با هم رفتیم صحن گردی. توی حرم حدودای ساعت 11 شب ، یک گروه پاکستانی داشتن واسه امام حسین جونم سینه می زدن منو مامانم و بابام هم وایستاده بودیم و سینه می زدیم. راستی من توی دوران جنینی ام، شهادت پسر امام رضا جونم رو هم درک کردم. خیلی دوستشون دارم این خاندان رو. امیدوارم خیلی خیلی خیل...
1 شهريور 1391

تانک و فیل

سلام به همگی 36 مامانم عکس یه بچه فیل گذاشته این بغل که بگه عاشقه فیله . فیل یکی از ابزار و مهمترین اونها در عرصه ی جهاد و مبارزه ی سخت است. همون هایی که اصحاب فیل  برای حمله به کعبه، ازشون استفاده کردند. فیل در اصل همون تانکِ در عصر خودمون. مامانم می خواد به عنوان اسباب بازی برام فیل و تانک  هدیه بگیره. خوش حالم که اسباب بازی های من هم در راستای نظام تربیتی ساختاری دوست داشتنی عالم است. خدایا متشکرم   ...
1 شهريور 1391

برف چیه؟

سلام به همگی 33 هرچی نگاه می کنم داره یه چیزای سفیدی از آسمون می باره. که قراره از چند ماه دیگه منم بهش بگم: برف. اما! الان که هنوز نیومدم به عالم دنیا، به نظرم میاد که اینا یه چیزای دیگن: * توو آسمونا یه چیزایی هست شبیه بالشتک ابری، ملائک دارن اونا رو درست می کنن واسه همین بقیه هاش میریزه پایین. واسه اینم سرده چون سوزه آسمونه :) *درختا موقع پاییز که میشه واسه اینکه کثیفیها و گرد و غبار خودشون رو بتکونن، برگهاشون می ریزه. ابرا هم همین شکلین. واسه اینکه تمیز بشن، خودشون رو می تکونن تا نو بشن. واسه همینه به اونامی گن برگ، به اینام میگن برف. *بعضی از کسایی که خدا خلقشون کرده مثل مورچه ها و ... غذاهای سفید خیلی دوست دارن، خدا...
1 شهريور 1391

مامان عزیزم بدو که وقت نداری....

سلام به همگی 27 دیگه کم کم وارد ماه 6  شدم. تقریبا 20 هفته از تشکیل مبارک و میمون من میگذره. تا الان که کلی موجب اثر  بودم و باعث شدم مامانم حال و حوصله ی مهمونی و این ور و اون ور رفتنای فامیلی و اینا رو نداشته باشه،‌بجاش سعی کنه برنامه هاش رو اولویت بده و مهم هاش رو انجام بده شایدم خیلی ها از مامانم ناراحت باشن اما خب به نظر من مهم نیست چون مامانم مهلت داره تا وقتی که من میام به این دنیا، یک سری از کارهاش رو تمام کنه بعدش که من اومدم خودم از دل مامانی ها و داداشی های مامانو آبجی های مامانم و بابام در میارم آخه من خیلی توو دل بروئم   برای من و مامانم خیلیییییییییییییی دعا کنییییییییییی...
1 شهريور 1391

مورچه

سلام به همگی 37 خدا را شکر می کنم که مورچه نیستم. چون اگر بودم با این سیلی که از آسمون امروز بارید، حتما غرق شده بود. و حتما خونه ام ویران می شد. و حتما زنده نمی ماندم! طفلک مورچه ها... خدایا شکرت!   ...
1 شهريور 1391

به قداي لب عطشان حسين...

سلام به همگي 180 مامانم بهم ياد داده که بايد يه جاهايي وقتي يه کارايي مي کنم يه حرفايي هم بزنم: مثلا: وقتي وارد محل يا يک جمعي مي شوم بگم: سلام به همگي. يا مثلا: وقتي صبح از خواب بيدار مي شم بگم: سلام مامان و بابا جونم. يا مثلا: وقتي سوار تاکسي مي شم بگم: سلام آقاي راننده. يا مثلا: وقتي که کسي بهم آب ميده، يا خودم آب مي خورم ميگم: سلام بر لب تشنه ات اي امام حسين جانم... يا خيلي مثلا ديگه ... ...
1 شهريور 1391

کاش آب بود...

سلام به همگي 178 نوشيدن آب، اولين آب زندگي ات... آن هم در 6 ماهگي. فداي لب هاي تشنه ي طفلِ جگر پاره ي امام حسين عليه السلام . پسرم! مگر تو چقدر آب خوردي و سيراب شدي؟! پسرم! مگر چند جرعه آب، پاسخي بود بر عطش بي حساب او؟! علي اصغر امام حسين مان کجا و تو کجا؟! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1. اشکمان در آمد سرِ نوشتن اين پست. 2. بعضي از پست ها روضه ي مکشوفند. 3. اين پست را وقتي نوشتيم که محمدسجاد در ماه 6 قبل از تولد سير مي کرد ديدنش ضرر ندارد: http://bacheshia.niniweblog.com/post42.php ...
1 شهريور 1391

روز اول محرم

سلام به همگی 39 نزدیکی منزل ما، خانه ای است که دهه اول محرم تمام کوچه شان را سقف می زندد و خیمه ای درست می کنند برای عزاداران. حدود 50 سال است که برپاست. مامانی ام می گوید این را. مثل روضه های قدیمی هاست. چای و نان قندی اش مدام به راه است و روضه خوان هر 20 دقیقه ای که دلمان را می برد به کربلا، جایش را با روضه خوانی دیگر عوض می کند. از 9 صبح شروع می شود تا اذان ظهر. مثل اینکه تمام کسانی که آنجا خادم امام حسین علیه السلام  هستند سیّد ند. با شال سبز. برای همین هم به هیأتشان می گویند: هیأت سیّدا . امروز روضه شان اشک من و مامانم را در آورد. یک چایی هم خوردیم و نون قندی روز اول محرممان را هم آوردیم. خدای مهربونم! مح...
1 شهريور 1391